دعای فرج

 

 

  • خانم ۲۹۱۲
  • سه شنبه ۲ ارديبهشت ۹۹

زشت بود یکسال بگذره من پست نذارم:))

میدونید دیدم دوباره بهمن ماه اومده گفتم بیام یک پست بذارم برم :دی

تا قبل از اینکه کمتر یا حتی کلا نوشتن رو بذارم کنار دغدغه کمتر حتی چالش های کمتری هم داشتم و البته سن کمتر:)) اما الان مغزم یک چیز خط خطیه نامفهوم، (شخصیت همسایه تو مهمونی رو به یاد بیارید و با اون لحن و خنده جمله بعدی رو بخونید) کمالگرایی و زودرنجی داغونم کرده آقاااا :))) احساس می کنم تو دریا مواج فقط دارم دست و پامیزنم به سختی، که غرق نشم.

کی قراره مغزم به آرامش برسه الله اعلم ...

ولی خب با همه این صحبت ها بازم الحمدالله علی کل حال 

  • خانم ۲۹۱۲
  • چهارشنبه ۱۰ بهمن ۰۳

205.

خیلی اتفاقی پنل بیان رو باز کردم. از آخرین مطلبی که  اینجا گذاشتم تقریبا یک سال میگذره. واقعا باورش برام سخت بود و متعجب هستم.

چقدر همه چیز زود میگذره ...

حالا این به کنار خودمو بگو که از 18 سالگی وبلاگ نویسی رو شروع کردم، و کم کم دارم 28 رو پر میکنم. 10 سال خودش یک عمر محسوب میشه.

در نهایت خواستم یک سلامی هم عرض کنم.

 

  • خانم ۲۹۱۲
  • جمعه ۶ بهمن ۰۲

حال نامعلوم

روزای عجیبی رو میگذرونم. حس غم ... حس شادی ... حس غم و شادی باهم 

اینو قشنگ دارم میفهمم که واقعا حال ادمی به مویی بنده... با پوست و گوشت خودم حس کردم که اگر خدا بخواد میتونه تو رو در لحظه ای به اوج شادی ببره و توی همون شادی یه غم بهت بده.(و یا حتی برعکس)

نمیتونم خوب حسم رو بیان کنم. اما همه چیز ما خداست. همه زندگی ما خداست ... بدون خدا هیچ و پوچیم.

  • خانم ۲۹۱۲
  • چهارشنبه ۲۶ بهمن ۰۱

کی بهتر از خدا

یه وقتایی توی زندگیم پیش میاد که دوست دارم کلا توی شلوغی باشم. به محض اینکه تنها میشم فقط دوست دارم گریه کنم. بله از تنهایی میترسم.

دوست دارم  کسی کنارم باشه. 

چرا از تنهایی میترسم ؟ چون به مسئله ای خوردم که سخته برام تنهایی حل کردنش. فقط دوست دارم فرار کنم. انقدر فرار کنم تا یکی بیاد بهم کمک بکنه.

 

یه دختر بچه کوچولو ضعیف که دوست داره یکی کمکش بکنه.

جالب اینه بودن کنار ادم ها فقط تسکین این درد، دقیقا همون فرار کردن.

  • خانم ۲۹۱۲
  • سه شنبه ۱۸ بهمن ۰۱

سر و ته ما رو بزنند

تهش دوباره برمیگردیم وبلاگ و مینویسیم. خصوصا وقتی غریب میفته. وقتی غریب میشیم. 

مریضی های بی محل واقعا دست وپا گیر میشن، دقیقا مثل الان من که باید شبیه  اسب تیز پا برم جلو اما شدم  لاک پشت خواب آلود بی صدا.

بگذریم.

این روزا با سختیهاش هم میگذره و بالاخره یک چیزی میشه دیگه ... 

 

لطفا برام دعا کنید. خیلیییی زیاد.

  • خانم ۲۹۱۲
  • پنجشنبه ۱۵ دی ۰۱
برکه از برکت میاد، برکت از خیر و خیر از کوثر
و من به دنیا آمده ام تا عاشق بمیرم!

شروع وبلاگ نویسی من بر میگرده به ۱۳۹۳/۰۴/۲۲ در رسانه اهل قلم بیان، که با توجه به تغییر روحیات ترجیح دادم، در خانه ای نُو و از نُو بنویسم!