وقتی نفهمی طرف مقابل داره برات فیلم بازی میکنه یا نه واقعاً مریضه، خیلی آسون نیست که باهاش رفتار در شانشو انجام بدی. م.ب.م دو روزی میشه که مهمون خونه ما هست. رفتارش طاقت آدم رو طاق میکنه، حالا ما نمیدونیم فیلم میره برامون یا واقعاً ذهنش مشوش و دست خودش نیست رفتار و کاراش

رفتار درست برای حالت اول واقعاً سخته  در این حد که همه سعیم رو میکنم اصلا توپم سمت م.ب.م نیفته وگرنه شاید بد جواب بدم.به هر حال بزرگ تر و احترامش واجب[وقتی میاد به همین دلیل اغلب تو اتاق خودمو حبس میکنم مگر به اجبار بیام بیرون] اما خب داستان مورد دوم فرق داره آدمی که مریض دست خودش نیست... حرفا و کاراش

قضیه م.ب.م باعث میشه بیشتر به احوالات دوره پیریم فکر کنم و همیشه از خدا اونقدری عمر بخوام که محتاج بقیه نشم!

زبون، آخ از زبونی که حرف میزنه و میسوزونه طرف مقابل رو... اینکه همه حرفاشون از یه غرض و هدف خاص تو ذهنشون باشه که مطمئناً هدف خوبیم نیست.خلاصه دوست ندارم با حرف زدنم باعث رنجش بقیه بشم... همیشه با خودم میگم وقتی میخوای حرف بزنی اول برای خودت مزه مزه کن اگر ناراحت نشدی بگو (تازه اگر واقعاً بخوای حرفی بزنی که طرف مقابلت ناراحت نشه باید با روحیاتش هم آشنا باشی) چون شاید من ناراحت نشم اما شما بشی!